پرطاووس



بعد از اینکه تمام دیوار خط خطی پراز تبلیغات را سفید رنگ کرد با اسپری آبی نوشت :


" قلبم نذر شهید محمدرضا تورجی زاده "


نه اسمی پای این نوشته گذاشت و نه امضایی !

اسپری رنگ را هم ، همان‌جا گذاشت و رفت .


رفتم جلوتر . تا پای آن دیوار !

اسپری را برداشتم و زیر اسم شهید یک خط کشیدم و پایینش نوشتم 

" سید مجتبی علمدار


چند روز بعد که اتفاقی گذرم به آن خیابان افتاد دیدم

اسم ده ها شهید روی دیوار نگاشته شده . دیوار سفید با آن نوشته های آبی . عجیب شبیه به آسمان شده بود


رفتم نزدیک . خوب نگاه کردم که کسی آن اطراف نباشد . اسپری را که یک گوشه افتاده بود برداشتم . خواستم بنویسم . تکانش دادم . خالی بود !! هر کاری کردم که بنویسم . نشد که نشد .


رفتم که فردایش با یک اسپری آبی جدید برگردم اما. !


یک هفته بعد خودم به قصد رفتم آن خیابان

با همان اسپری رنگ آبی .

از دور . آن بالا . یک نوشته جدید .!

یعنی به جز من . به ذهن چند نفر آمد که بالای آن اسم‌نوشته های شهدایی بنویسد :

" آسمانی ها " ؟؟


____________


*منتظر نباشید !

که به همچین دیوارهایی برخورد کنید 

خودتان . برای هوای دلتان ،

روی این دیوارهای شهر 

یک آسمان بکشید 


**روزی که دلم نذر تو شد


***شما قلبتان را نذر چه کسی می‌کنید ؟


.

آسمانی ها


+وقتی دلت آسمون داشته باشه

چه تو چاهِ کنعان باشی

چه تو زندانِ هارون

آسمونِ آبی بالا سرتِ !


_از کجا این آسمونُ پیدا کنم مرتضی ؟


+فقط چشماتو باز کن ؛

تا آسمونِ چشمایِ صاحبتُ بالاسرت ببینی

زمین و آسمون از چشمای اون نور می‌گیرند پسر !

چشماتو رو خودت ببند . ببند .



+مرتضی 

_مسلم 

#خداحافظ_رفیق


آسمان


بسم الله .



هر وقت کم آوردی ؛ 

هر وقت دیدی که دیگر طاقت نداری

هر وقت که حس کردی این غم‌ها ، سختی‌ها ، 

و شکلات‌های "میم‌"دار،

بیشتر از توان و تحمل تو هستند 

تین آیه را به یاد بیاور . . . 

" و ما هیچ‌کس را جز به اندازه توانایی‌اش تکلیف نمی‌کنیم"

( مومنون ۶۲)


خداوند ، 

ترا در حدی دیده که بتوانی این همه درد و سختی بکشی 

و تحمل کنی . . . و لب به شکایت باز نکنی ((:



+از قوانین کتابچه #قانوننامه

+اولین و آخرین قانون


. المرتقب الخائف 

. که در حال انتظار و هراس بِسَر بِرَد


چه بی‌خیالیم ما !

هر چه انتظار است ،تو می‌کشی

هر چه هراس است ،تو داری

چه بی‌خیالیم ما !

بی‌خیال حال و روزت

بی‌خیال روزهای بی‌تو

دلمان به چه خوش است ؟

کوردلیم !

نمی‌بینیم جای خالی ات

کوردلیم !

نمی‌بینیم گذر زمان را

انتظار نکشیده ما هم به سر می‌رسد

می‌ترسم از روز هراس

از روزی که بیایی و من هنوز

مانده باشم #درغفلت !


میگوپلو درستیدن واسه سحری هر لقمه اش منو یاد 

بغض‌های کالِ نرسیده چندین ساله_ام می‌اندازه|:

از بس گلوگیره !!! 

ترشی و ماست و سس هم نمیشه خورد

عیییی خدااااااا






 نه روغنی نه نمکی نه ربی نه گوجه ای /:طن

هوینجور زرد رنگ پریده با خال‌خالی های نخودسبز!

میگو خوباشم سوا کردن برا عزیر دل . اون نقطه سرخط‌هاش واس ماس



برای اولین بار بعد ۷_۸ سال توی‌مجازی بودن می‌خوام بگم :  """ تولدم مبارک """ :)))















+شاید چون وبلاگ هست تونستم بنویسم (بگم)وگرنه . آدمی نیستم که تبریک تولد و این صبتا بخوام^_^

+اینم بگم که تو بیستُ‌سوم اردیبعشق♡ . بیستُ‌سه سالم شد

+بیستُ‌سه سال و ۹ ساعت و ۲ دقیقه و nثانیه

+این عکسُ خیلی دوست دارم با اینکه سیاه‌سفید ِ و خیلی‌آ گفتن حس خوب و شادی نداره   ولی مهم #احساس منه که میگه این عکس حال‌خوب کنه

دریافت


اعتماد کردن به آدما توی شهر غریب خیلی سخته!


من از مخالفان سرسخت خونه‌های اجاره‌ای ام|:
یعنی حاضر بودم تو پارک چادر بزنم سگ‌آ دوره ام کنند ولی واسه یه خونه ی ای که کاملا مجزا نیست ( توی یه اتاقش صاحب‌خونه هست ) ۱۲۰ تومن پول ندم!!
ولی چه کنم وقتی داداشم وسواس داره و امشبُ باید حتما حموم می‌کرد( عاخه مرد هم ایقد چیز!! )

الانم مامانم از حس بدی که داره (نمیدونم اسم حسش رو چی بذارم ترس یا اضطراب) واسه ما برنامه نگهبانی چیده!!
میگه ممد تو تا یک بیدار باش من چهار به بعد بیدارم! سوالی که پیش میاد اینه که یک تا چهار رو کی پست میده؟؟ (من که هیچ . بابامم همش رانندگی می‌کرد باید استراحت کنه دیگه می‌مونه لوستر خود خونه:|)


#سنندج
#مسافرت‌تابستانه
#نه‌مرداد‌نودوهشت


لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ ۱۲۸





ابن سکّیت محضر ابی الحسن الرّضا(ع) عرضه داشت: چرا خداوند عزّ و جلّ موسی بن عمران را با در دست داشتن عصا و معجزه ید بیضاء و در اختیار داشتن آلت و اسباب سحر مبعوث فرمود و عیسی را طبّ داد و معجزه حضرت محمّد را کلام و خطبه‏‌های فصیح و بلیغ قرار داد؟


حضرت فرمودند: خداوند تبارک و تعالی وقتی موسی را مبعوث فرمود زمانی بود که اغلب مردم در آن عصر ساحر بودند. لذا جناب موسی از جانب حقّ جلّ و علا سحری آورد که در وسع و طاقت مردم نبوده و علاوه بر آن به واسطه آن سحر ساحرین را باطل می‏کرد و بدین وسیله حجّت را بر آنها تمام نمود.


و هنگامی که جناب عیسی را به سوی مردم فرستاد عصری بود که بیماری زمین‏گیری، در بین مردم شیوع داشته لا جرم به طب نیازمند بودند. لذا حضرتش از جانب حقّ عزّ و جلّ با داشتن طبّی که نظیرش در بین مردم نبود مبعوث شد، آن جناب مرده را زنده می‏کرد، کور مادر زاد و مبتلایان به پیسی را با اذن خدا شفا می‏داد و بدین وسیله خداوند حجّت را بر مردم آن عصر تمام فرمود.


و در زمانی که وجود مبارک خاتم الأنبیاء را به پیغمبری فرستاد بازار سخنوری و خطبه‏خوانی و فصاحت و بلاغت رائج بود. لذا پیامبر اکرم از جانب خدا قرآن را که مشتمل بر مواعظ و احکام شرع با کلامی در نهایت‏ فصاحت و بلاغت است آورد و بدین ترتیب اقوال و سخنان آنها را باطل نمود و حجّت حقّ عزّ و جلّ را بر مردم اثبات فرمود:


ابن سکیت عرض کرد: به خدا قسم در این زمان مثل و مانند شما کسی را ندیدم، پس حجّت خدا بر خلائق امروز چیست؟


حضرت فرمودند: حجّت عقل است که با آن صادق علی اللَّه را می‏توان شناخت و تصدیقش نمود و کاذب علی اللَّه را دانست و تکذیبش کرد.


ابن سکّیت عرض کرد: جواب تام و کامل و صحیح به خدا قسم همین است.


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

پیچک دیوار کویر رایانه Mike فروشگاه لوازم خانگی لواخ KISH-ISFAHAN شب مو باربری سرو تربیت کودک